من هم مثل خیلی از مردم دیگر نگرانم. وضعیتِ زندگی به شکل واضحی تغییر کرده است و هیچ چشمانداز روشنی دستکم در کوتاهمدت به نظر نمیرسد. من حقوق ثابتی دارم و بنابراین مثل بسیاری دیگر مجبورم زندگیم را کوچک تر کنم، چیزهایی را حذف کنم و رویههایی را تغییر دهم. من مسئولیت یک بچه را هم دارم. یک پسر نُه ساله که نمیخواهم فشار اضطراب این عدمقطعیت را تحمل کند در عینحالی که باید متوجهش کنم برخی چیزها در زندگی ما تغییر کرده است.
این است که امروز صبح یک ساعت زودتر بیدار شدم و یک بسته ریاضت اقتصادی برای شش ماه آینده نوشتم، پسرم هم نشسته کنار من و در حالیکه صبحانه میخورد با من همفکری میکند. صبحانهای که میخورد اولین چیزی است که در ماه آینده تغییر خواهد کرد: دیگر کورنفِلِکس نخواهیم خرید.
اول فکر کردم که باید چیزهایی را در عادات هر روزهام تغییر دهم، به شوخی به اینها میگویم «جهتگیریهای راهبردی» برنامه ریاضت اقتصادی:
۱- خرت و پرت و شلخته خرید کردن را حذف کنم. این عادت را زیاد دارم که در مترو یا در بازار دستفروشها چیزهای کوچک و بزرگی میخرم که واقعا به آنها نیازی ندارم، اما خریدشان خوشحالم میکند.
۲- فقط با لیستِ خریدِ مشخص به فروشگاه خواهم رفت و جز لیست چیزی دیگری نخواهم خرید. لیست را در طول هفته آماده میکنم و فقط آخر هرهفته خرید میکنم.
۳- هر خدمات یا کالایی که در داخل خانه انجام دادن یا درستکردنش برایم ممکن است از بیرون نمیخرم مثل مربا پختن یا شستن و اتو کردن لباسها.
۴- خرج روزانهام را در یک فایل اکسل نگه میدارم برای اینکه هم الگوی خرج کردنم مشخصتر شود و هم بتوانم کنترل داشته باشم.
۵- در مصرف انرژی (آب و برق و گاز) بیشتر از قبل صرفهجویی خواهم کرد. مثلا با پسرم توافق کردم که روی یک میز کار کنیم که بتوانیم یک چراغ رو روشن كنيم">
در خرید این خوراکیها باید تغییرات بدهم:
میوهها: اغلب یکجا و از چند مدل میوه خرید میکنم، همین باعث میشود که همیشه بخشی از میوهها خورده نشوند یا قبل از مصرف خراب شوند؛ «عادتِ بدِ خرید» را باید تغییر دهم، علاوه بر این باید تنوع را هم پایین بیاورم. یک یا دو نوع میوه برای هر هفته و به میزان مصرف همان هفته. مثلا ۵ نارنگی و دو موز برای پسرم در یک هفته.
سبزیها: سبزیها را متنوعتر خرید کنم و برنامه بگذارم که بتوانم آشپزیهای متنوعتری با آنها انجام دهم. اگر خرید، بیشتر از مصرف یک هفته است مابقی را در فریزر نگه دارم که خراب نشوند
گوشت و مرغ: برای پسرم میخرم. بستههای خیلی کوچکتری داخل فریزر خواهم گذاشت. دو وعده مرغ و یک وعده گوشت قرمز در هفته به اندازهای که او بخورد. ماهی اگر وُسعَم در پایانِ ماه رسید میخرم اگر نه یک ماه در میان سعی میکنم بخرم.
قهوه: قهوهای که میخورم خیلی گران شده؛ باید از قهوه خیلی ارزانتری استفاده کنم. باید روشهایی پیدا کنم که مَزه قهوه جدید توی ذوقم نزند، مثل قاطی کردن با شیر… .
اما از سبد خوراکیها چیزهایی هست که تغییر نمیکند:
لبنیات: ماست و شیر و پنیر (خامه و کره تقریبا هیچوقت در سبد ما نبوده).
سبزیجات: هویج، بادمجان، کدو، خیار، گوجه، کاهو، سبزی خوردن (شاید ترهفرنگی یا پاپریکا را حذف کنم).
نان: سنگک و بربری و نانِ تُست، کرواسان و گاتا (پسرم این دو تا را به عنوان میانوعده به مدرسه میبرد)
و چیزهایی هست که باید بهطور کامل حذف کنم