خانوما ما نامزديم باهم قرار بود اخر سال ازدواج كنيم اما اوضاع مملكت و كه در جريانين به علاوه همسرم از كار بيكار شده و خانواده مت ميگن بايد كار پيدا كنه بعد بياد در جريانين كه كار مثل مو ريخته منتظر يكي انتخابش كنه😒
خلاصه من كلي همسرمو راضي كردم كه عقب بندازيم و اين حرفا،حالا اون راضي شده و خودش هي بهم ميگه حتي يه وقتايي دردودلي ميگه كاش نميرمدم بگيرمت تورم بدبخت كردم يه حال پشيمون گرفته،استرس گرفتم يه وقت جا نزنه
چون ما عقدم نيستيم