مادر شوهر دختر خالم چند سال پیش داشت یه زخم رو زبون بود و خوب نمیشد نمونه برداری کردن گفتن سرطانه اون بخش از زبونش رو بریدن تو تکلم یکم مشکل داره ولی سالم و عادی زندگی میکنه
بله متاسفانه عمه من داشت اول از یه چیز شبیه به افت شروع شده بود که از بس اذیتش میکرد چتدین دکتر متفتات رفته بود و نفهمیده بودن تا وقتی که اندازه ی یه سکه شد باز نمیفهمیدن که انقدر ادبتش کرد نمونه برداری کردن اولش باز انگار تشخیص سرطان ندادن ولی وقتی میشرفت کرد گفتن سرطان با دارو و شیمی درمانی جواب نداد مجبور شدن زبونشون را بردارن ولی اونقدر غصه خورد که چند روز بعد این عمل فوت کردن😢خیلی خیلی چیز بدیه واقعا خدابیامرزه ایشون را خیلی خانم خوبی بودن
کلا من به این نتیجه رسی اکثر کسایی که سرطان میگیرن از شدت عصه هست عمه ی من فوق العاده پولدار بودن و وصع مالی هوب همیشه بریزو بپاش و مهمونی و صله رحم و اینا داشتن و واقعا خوش اخلاق شوهرشونم همینطور ولی بعد که شوهرش فوت کرد خب غصه دار شد بعد یه پسراش بچشو از دست داد و بعد یع پسراش سر یه موضوعی بدهکاری شدید اورد کهعمم مجبور شد دارو ندارش ره براش بفروشه و یه دختراش طلاق کلا اوضاع زندگیش از بالا اومد پایین و خب اینا همش عصه بزرگیه.