خدارو شكر آره قبول داره مشكل از مادرشه ولى اصلا جلو من ب زبون نمياره ك مادرم مقصره ولى من از رفتارش ميفهمم
بخدا مريضم اينقدر غصه ميخورم همش سردردم قلبم اينقدر تند ميتپه ك حس ميكنم الان ميتركه شوهرم حالمو ميبينه ناراحت ميشه ولى ب مادرش هيچى نميگه
شوهرم سخت مخالفه ك جلوى بزرگتر وايسه البته مجرد بود بهش يه توپ و تشرى ميزد ولى از روزى ك ازدواج كرديم ديگه همون كارم نميكنه
خيلى خسته ام آبجى باورت ميشه من از يه خانواده مرفه تحصيلكرده بافرهنگ بيوفتم زير دست همچين مادرشوهرى
وقتى ب مجرديم فكر ميكنم فقط ميگم افسوس و صد افسوس ك بيراهه رفتم حيف شدم همين....