خدایا شکرت . مامان جونم من و بابایی روز شماری میکنیم برا دیدنت .الهی دور پسر نازم بگردم .🥰🥰🥰🥰میشه برا سلامتی پسرگلم واینکه سالم بیاد بغلم یه دونه صلوات بفرستین🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋ممنوووونم
اوکی.من چند روزه باشوهرم قهر بودم خیلی عصبی بودم خیلی زیاد اصلا حوصله نداشتم وهمش باخودم درگیر بودم شوهرمم ادمیه که وقتی قهرکنه اگه بیاد ببینه مردم هم محل نمیده رد میشه میره .
خدایا شکرت . مامان جونم من و بابایی روز شماری میکنیم برا دیدنت .الهی دور پسر نازم بگردم .🥰🥰🥰🥰میشه برا سلامتی پسرگلم واینکه سالم بیاد بغلم یه دونه صلوات بفرستین🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋ممنوووونم
بعدا ما یه دوستی داریم که یک شب ما خونه اونایم یه شب اونا خونه ی ما من اعصابم بهم ریخته بود زدم کل خونرو ربختم بهم حاظر شدم برم خونیه آبجیم یهو همون دوستم زنگ زد که خونه ای بیام جات منم چون مرحم دلم خونه آجی و کنسل کردم گفتم بیا
خدایا شکرت . مامان جونم من و بابایی روز شماری میکنیم برا دیدنت .الهی دور پسر نازم بگردم .🥰🥰🥰🥰میشه برا سلامتی پسرگلم واینکه سالم بیاد بغلم یه دونه صلوات بفرستین🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋ممنوووونم
این دوستم خواهرش ته هرزه هاس خیلی داغونه حتی به دوستمم رحم نکرده و باشوهر دوستمم لاس میزنه
خدایا شکرت . مامان جونم من و بابایی روز شماری میکنیم برا دیدنت .الهی دور پسر نازم بگردم .🥰🥰🥰🥰میشه برا سلامتی پسرگلم واینکه سالم بیاد بغلم یه دونه صلوات بفرستین🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋ممنوووونم
منم زود خونمو جم وجورکردم اونم اومد رفتم درو باز کدم دیدم خواهرشم باهاشه اومدن تودوستم خبر داشت باشوهرم دعواییم شروع کرد به گفتن که چی شد و ازاین حرفا جاتون خالی قلیون گذاشتم که بکشیم شوهرمم همون موقع شروع کرد به پیام دادن و فوش دادن چون عصرش شوهرم زنگ زد که میام حاظرشو بریم بیرون منم گفتم نمیام برو همون جا که تاحالا بودی اونم هی فوش میداد که نشونت میدم و....بعد دیدم دوستم پریده که پیامام بخونه منم گفتم نخون گوشی گذاششتم کنار واونم پیله میخواست باگوشی من به شوهرش زنگ بزنه بعد یواشکی پیامم بخونه چون میدونم خیلی فوضولع بعد کت دیدمن حواسم بهش هست خسته شد و گوشیم داد همون موقع خواهرش جریان دعوامونو پرسید ومنم کامل براش تعریف کرد
خدایا شکرت . مامان جونم من و بابایی روز شماری میکنیم برا دیدنت .الهی دور پسر نازم بگردم .🥰🥰🥰🥰میشه برا سلامتی پسرگلم واینکه سالم بیاد بغلم یه دونه صلوات بفرستین🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋ممنوووونم