بعد ی سقط تو 17 هفته بدون هیچ دلیل کلی ناراحتی و افسردگی چندوقت خوب شدم اقدام کردم ماه اول نشد ماه دوم همسر رفت ازمایش واریکوسل گرفته خودم پلی کیستیک امروز انقدر دلم گرفت از خدا کم اوردم دیگه گفتم چرا صدامو نمیشنوی چرا ی بچه صحیح و سالم بهم نمیده به کوچیکتر از من داده همه دورو وریام دارن.شوهرم دیگه بعد جواب ازمایشش به هیچ کسو هیچ چیز اعتقاد نداره امروز کلی ناشکری کرد.گفت دیگه به هیچ چیز اعتقاد ندارم.میشه خدا صدامو بشنوه بی دردسر باردار بشم بچه ام صحیح و سالم بمونه که ایمان خودمو شوهرم کم نشه.انقدر دلم گرفته که با شوهرم یک ساعت گریه کردیم ولی اروم نشدم
😔😔💋ميشه غصه نخور
هی خواهر من این ماه اقدام داشتم یک هفته ب نزدیک شدن پری عفونت ادرارم میگیره الانم قرص مخورم ..دیگه موندم بخدا ..گلایه مکنم ولی همون موقعه پشیمون میشم .از غضب خدا میترسم ..واسه همین مگم هرطور صلاحه
من بارها دیدم مثلا یارو شیش تا دختر خدا بهش داده و اونم هی ادامه داده تا پسر داره شه و آخرش ی پسر ب دنیا اورد و اونم توو دوازده سالگی مرد،علتشم این بود ک توی سه نسل قبل ازین،ی نفر ام اسی داشتن ک ب اینم ارث رسید و آخرش فوت شد
یا مثلا یکی از همسایه ها تومور مغزی داشت اونقد دکتر رفتن تا بالاخره یکی با جراحی غده رو دراورد و درمانش کرد ولی شیش ماه بعد توی تصادف فوت کرد،جالب این بود پنج نفر توو اون ماشین بودن ک فقط همین اقا فوت شد
منظورم اینه وقتی خدا ی چیزی رو رقم میزنه آدم باید ی اندازه معقولی تلاش کنه واسه بهتر کردنش ولی اگه ب هر دری زدی و نشد بهتره بیخیال شی چون صلاح همینه،حالا شمام تلاش بکنین انشالله ک جواب میده ولی نه ب هر قیمتی دیگه
فقط استرس وامونده ..دکتر منم گفت تو همه چیت خوبه فقط استرس کم کن .
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
