فرزانه از گذشته و زندگي شوهرش نادر چيزي نميدونه
خبر نداشته كه جداييش از مالك زير سر نادر بوده
تو نامه آخر هم نادر تاكيد كرده كه مالك مقصر مرگ و جدايي و بهم خوردن زندگيشون شده بع خاطر همين فرزانه از مالك و مرضيه كينه به دل گرفته و انتقام ميخواد بگيره
تو فصل يك هم اگر توجه كرده باشيد امير پسر بزرگ مالك هست احتمالا فرزند خونده شون هست شايدم سهيل باشه
من احتمال ميدم فرزانه بچه رو تو شلوغي اشتباهي دزديده و بچه مالك و مرضيه نيست اين بچه و مرضيه بچه خودش رو پيدا ميكنه
تا فردا شب دندون به جيگر بايد گرفت 😄