دعوا

دیگه نمیدونم چی کنم گوشیرو میگره دستش تا نگی ول نمیکنه بهش میگم گوشیتو بزار زمین ناراحت میشه میگه تو نمیزاری دو دقیقه راحت باشم

خیلی باهاش قحبت مردم جواب نمیده بدتر میشه مامانشم با این قضیه مشکل داره اونم وقتی همسرم محردبود از این اخلاقش کلافه میشد باهم بحثشون میشد

اصلا سرش غر نمیزنم هر کاریم ک میکنه کمک میکنه بهم کلی قربون صدقش میرم ولی وقتی میره فیلم نگاه کنه یا با گوشیش بازی کنه اصلا دیگه تو این دنیا نیست اصلا متوجه نمیشه کی میاد یا کی میره

خب منمه همیشه کنارشم یروز بلند شم خونرو تمیز کنم از این زناییم نیستم ک همش بخوام غر بزنم بخدا با این گرونی اصلا تفریح ندارم کاری نمیتونم انجام بدم همه دارن خوش میگذرونن من بخاطر اینکه همسرم دستش خالیه چیزی بهش نمیگم ک ناراحت بشه فقط اینکه گوشی میگره دستش ناراحتم میکنه دیگه خسته شدم دارم خفه میشم منکه باخاطر بی پولیش سرش غرنمیزنم فقط دلم بکم توجه میخواد اون وقتایی کمن به توجه نیاز دارم اصلا بهم توجه نمیکنه 

چرا فقط من بزندگی شادی بدم بخدا بی پولی داره بهم فشارمیاره خستم کرد ولی دم. نمیزنم فقط دلم میخواد یکم باهام حرف بزنه بهم اهمیت بده تا میگم گوشیتو بزار زمین بیا باهم حرف بزنیم میگه باشه دراز میکشه خوابش میبره وسط حرفای من بعدش میگم میکه خب چیکنم خوابم برد

خب منکه نمیتونم چیزای سنگینو خودم بلند کنم تنهایی دور تا دور خونه عنکبوت تار بسته باید خونه تمیزبشه یانه خونمونم کوچیکه نمیتونم تنهایی کار کنم من همیشه کنارشم باهاش شوخی میکنم بهش انرژی میدم بس کی باید همسرم بمن انرژی بده چرا همیشه ما زنا باید به شوهرمون انرژی بدیم  خسته شدم دیگه 

همه ی این کارارو کردم ولی خب قبول کنید ادم از ی جایی به بعد خسته  میشه موقع فیلم دیدن اصلا نمیشه باهاش حرف زداصلا منو نمیبینه انقد ک محو فیلم میشه

من هرچقدم ک کنارش باشم بتز کنترلو میگیره دستش دنبال فیلم میگرده یا گوشیشو بر میداره گوشی بازی میکنه اخه تنها من نیستم از این کارش متنفرم مادرشم از اینکاراش عصبیه همش بمن میگه چی کارمیکنی با این شوهرت