سلام با مادر شوهرم تو یه ساختمونیم هر وقت مساد خونمون از دم در چند بازصدای بچم ميزنه بعد هم که میاد داخل به بچم میگه اومدم پیش تو موقعی هم که نشسته و هم میخواد بره چند بار اسم بچمو میاره که اومدم پیش فلانی خیلی ناراحت میشم فک میکنم منظوری داره اینجوری میگه شاید میخواد بگه من اگه اومدم به خاطر تو نیست اومدم پیش نوه ام به نظر شما منظوری داره اينطور میگه؟!
وا😐اره به احتمال زیاد
بگو مادر ازین ب بعد هروقت دلتنگ بچم شدید بگید بیارمش پایین شما نمیخاد بیای بالا
اووووو ول كن بابا جدي نگير
خیلی عادیه. من مامان خودم هم به بچههام میگه. واقعا نوه خیلی عزیزتر از عروسه
شايد زياد مياد خجالت ميكشه دلش به نوه اش تنگ ميشه اون حرفارم از رو خجالت ميگه قصدم سرك كشيدن ب زندگيت يا مزاحمت نيس دلم تنگ ميشه مادر منم بچه داداشمو نبينه يه روزنميتونه زنگ ميزنه ميارنش
بهش بگو خوشحال نوت که دلت براش تنگ میشه ولی مادر جون منم دلم براتون تنگ شده ای بی معرفت یعنی واسه دیدن من نیومدید
بیخیال جدی نگیر از وقتی دخترم به دنیا اومده وقتی میریم خونشون درو که باز میکنه همه میریزن سر دخترم دیگه مارو یادشون میره حتی جواب سلاممونم یادشون میره میگم خدا کنه همیشه انقدر دخترمو دوست داشته باشن
اگه بخواهی این طوری به جزییات اهمیت بدی داغون میشی اصلا بالفرض به خاطر بچه ات میاد اصلا فرض کنیم تو را دوست نداره و هزاران فکر منفی دیگه ... بخواهیی فکرت را درگیر کنی که چی فقط لحظات خوش زندگی ات را از دست میدی پس بی خیال این مسایل حاشیه ای شو و شاد زندگی کن
بی خیال بابا
اولا نوه اشه .. معقوله اون عزیز تره
دوما روش نمیشه .. چی بگه
خدا رو شکر ادم با محبتیه
سوما اون میگه اومدم نوه ام رو ببینم .. تو هم باذوق اسم بچه رو صدا بزن ..بگو بیا مامانی جون مهربون اومده شما رو ببینه
تو هم دل بده به دلش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
