سلام صرفا واسه اروم شدن این تاپیک وزدم
امروز دعوت بودیم خونه دخترخاله شوهرم اول که واردشدم خیلی خجالت کشیدم همین کنار بادونفردست دادم واحوالپرسی کردم ونشستم زنداداشمم کنارزنداداشش نشسته بود درست یادم نیست جلوپام بلندشدن یانه ولی چون من تنهایی واردجمع شدم که همه نگاهاشون به درورودییه سریع دست دادم ونشستم زنداداشمم نشست سرجاشواصلانیومد کنارم بشینه