ازدواج دوممه.خونه بابامم چون فعلا عقدم.شوهرم ازدواج اولشه و مادرش اصرار داره باید عروسی بگیرین.اوصاع خونه و کارم که فعلا سرسام اوره.شوهرم چون خونشون تهرانه و ما شهرستان و محل کارش اینجاست فقط شبا میاد برای خواب بدبخت انقدر خستست بی هوش میشا.مادربزرگم دیوونه کرده هر روز زنگ میزنه به بابام اینا که چرا اینا اونجان.
فقط داریم حرف میزنیم. اونی که میخواد بگه "به من چه "باهاش موافقم .لطفا نظر نزاره. واقعا به تو چه .وقتت رو نلف من نکن.برو یه تاپیک دیگه که بهت مربوط باشه والله