من زیاد به این چیزا اعتقاد نداشتم خانواده شوهرم خیلی خیلی اعتقاد دارن تقریبا علت همه چیزو چشم زخم می دونن دائم در حال اسفند دود کردن و تخم مرغ شکوندن و دعا گرفتن هستن
حالا این بار که خونمون بودن باز اتفاقاتی افتاد که منم شک کردم نکنه واقعا چشم زخمه
خوووووووب
چ اتفاقی
منم اعتقاد ندارم فقط بعضی وقتا شک میکنم
نمیدونم والا
یکیشون هست هر موقع چیزی میگه اتفاق بدی می افته این بار ناخودآگاه از وقتی اومدن و تو چند روزی که بودن همش نگران بودم
اینکه چشم زخم وجود داره هیچ شکی توش نیس و اینکه منشا خیلی از اتفاقات و انرژی های منفی هم هست شکی نیس ولی خیلی پروبال نباید بدین بهش بدتر میشه
امروز سگمون مرد به طور مشکوکی از روزی که اینا رفتن مریض شد دو سه روز مریض بود امروز هم یه دفعه مرد
بار پیش داشتیم از مسافرت بر می گشتیم از خونه همون که میگم توی راه گفتیم توی همدان یک کم توقف کنیم ناهار بخریم سفال بخریم همون حین زنگ زد کجایید گفتیم همدان گفت خوش به حالتون و از این حرفا همین که از همدان خارج شدیم چند کیلومتر اونور تر ماشین چنان خراب شد که تا تهران بکسل شد و کلی خرج گذاشت رو دستمون و تا ساعت سه نصفه شب در به در بودیم
یه دفعه دیگه گوشواره تو گوشم بود خیلی به طلاها دقت دارن منم اون گوشواره را خیلی وقت بود داشتم نمی دونم چرا اون بار به چشمش اومده بود بعد چند روز به طور عجیبی اتفاقی همسرم انداخته بودش تو آشغالا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
