بچه ها من و شوهرم خيلي باهم شوخي داريم خيلي زياد
قبل از زن و سوهر بودن واقعا دوتا دوستيم
براي كسايي ك نميدونن من ١٨ سالمه و خيلي شيطنت دارم و همسرم كه عقدم باهاش٢٤ سالشه و خيلي مردونست
بعد امروز برگشتم گفتم بيروني چرا نمياي دست از دوست دخترات بردار
گفت دوس دختر چيه باو به داداشت بگو يكي هم برا من جور كنه
گفتم چه شكلي باشع
گفت هرجور دوست داره
گفتم ن اون دختر بايد لياقت تورو داشته باشه بايد دوسش داشته باشي
گفت من فقط بك نفرو دوس دارم
بعد همونحور حرف زديم و اينا
وقتي اومد خونه گفتم مه دوس دختر ميخواي
گفت اره
بعد به شوخي گفت مغز فتدقيت نميفهمه من فقط تورو دوست دارم
گفتم تعارف نكن هرچي دوست داري بگو
بعد گفتم بايد بزنم تو دهنت
گفت بزني گريه خودت در مياد
گفتم ميخواي منو بزني؟ديگه چي تعارف نكن
بعد هيچي ديگه گفت ميدوني رو صورتم حساسم تو بازوم و سينم بزن مثل هميشه كه ميزني مگ چيزي ميگم
گفتم امير منمااا
گفت هركي دوست ندارم
گفتم عيب نداره حاضرم بخورم ولي حرف تو نشه
اولين بار بود اينطوري گفت😔
منم بغلش كردم اونم رفت خوابيد
رفتم كنارش خوابيدم
الان بايد ناراحت باشم؟