با سلام تو رو خداااا بدون توهین و قضاوت فقططططط راهنماییم کنید من متاهلم اما سر کار به همکارم یه حسی دلرم با اینکه همسرم ادم خوبیه اما نمیدونم چرا هررررر کاری میکنم این حس از بین بره نمیشه خدایسش همکار سر سنگین و با جذبه هم هستن و حتی من نگاهش میکنم نه باهاش حرف میرنم زیاد اما هرررر کاری میکنم نمیتونم ایناین حسو از. بین ببرم تو رو خدا بدون فحاشی راهنماییم کنید همش عذاب وجدان دارم با اینمه توتو محل. کار خیلیییی سنگین دوست ندارم کسی بفهمه اما ذاب وحدان دارم و کارم خبلییییی خوبه نمبخوام کارمو از دست بدم چیکار کنم
من بودم استعفا میدادم اگه زندگیمو دوست داشته باشم حتی به قیمت بیکار شدنم
اینکه سکوت کنی خودخوری کنی جسم و روحت اسیر چهاردیواری اتاق کنی فقط برای اینکه دهن مردم ببندی تا قضاوت ها و کنایه ها رو در مورد سرنوشتی که حکمت خداست نشنوی یه روش خودکشی تلخه «به ارزش تباه شدن تمام عمر»
خواهر عزیزم به کسی حس داشته باش که روز و شبشو در کنارت تقسیم کرده والسلام
میدوئم حرفتون کااااااملا درسته خداااااشاهده حتی نکاهشونم نمیکنم که بدتر نشه حتی تا حاییکه بشه باهاش حرف نمیزنم اخع خودم. عذاب وجدان دارم با اینکه خدا شاهده هیچچچچ چیزی نیست فقط یه حس احنقانه هست اما چون نمبخوام بدتر بشه دوست دارم یه کاری کنم که از ایت حال بیام بیرون
وقتی عذاب وجدان داری یعنی حس ات به همکارت زیاده و در این شرایط همیشه شیطان در کمینه به همسرت وفادار باش و کارت رو عوض کن و به این فک کن که اگه همسرت همچین حسی رو به همکارش داشته باشه تو به چه حال و روزی می افتی
آینده ای خواهم ساخت که گذشته ام در مقابلش زانو بزند....
اون طرف مجرده خودم متاهلم و خیلبیییییییی ناراحتم از این بابت اما اینقدررررر سرکار جدی هستم که کسی متوجه نشه دوست ندارم کسی بفهمه حتی دنبال راهیم که این حسو تو خودم از بین ببرم