. دختر بزرگم یکم شیطونه جدیدا بابام خیلی باش کنتاکت داره منم از یه طرف بابامه ونمیتونم حرف بزنم ،چون خیلی کمکم کرده وازطرفی دخترمم دست خودش نیست شیطونه دلم برا دخترمم میسوزه البته دخترم به هیچ عنوان بی ادبی نمی کنه حرفی نمیزنه گاهی گریه میکنه منم هرطور باشه ازدلش درمیارم اما خودم بعد که .خوابیدند میشینم به حال وروزمون گریه میکنم .به نظرتون چکار کنم