من هیچ فشاری روم نیست که بگم از ترس شوهرم و خانواده و... میخوام حتما بچه دار بشم.
خیلی دوست دارم مادری رو تجربه کنم ولی واقعا می ترسم...
چون خودم بچگی خیلی سختی داشتم، فوت دختردایی چهارساله م خیلی توی روحیه م اثر گذاشته، از مشکلات جامعه می ترسم، از اینکه فردا بچه م عوض اینکه عصای دستم بشه وبال گردنم بشه ترس دارم. از اینکه مسئولیت یه موجودی تا آخر عمر روی دوشم باشه نگرانم، از اینکه بعد این همه درس خوندن و کار کردن مجبور بشم تو شهر غریب دست تنها بچه بزرگ کنم و خونه نشین بشم ...
بچه ها تو رو خدا اگر کسی وضعیت مشابه منو داشته راهنماییم کنه.
فقط می خوام یکی این ترس ها رو از من بگیره تا دل بزنم به دریا و لذت های مادرونه رو تجربه کنم.