دخترم دوسال و 10 ماهشه. من کارمندم. صبح ها با سختی زیاد ازم جدا میشه بهم میچسبه گریه می کنه خودشو به این ور و اون ور میزنه. باید بزارم وقتی خوابه آروم برم. اگه منو نبینه راحت تر با دوریم کنار میاد. یه مدتیه میره مهد. صبح ها اگه خودم ببرمش نمیره و دوباره بهم میچسبه و با جیغ و داد میزارمش. ولی اگه با خاله ش بره خیلی خوب و با خوشحالی میره مهد. خیلی ناراحتم چیکار کنم که این استرسو نداشته باشه. بعدازظهرها باهاش وقت میگذرونم. ولی این استرس جدایی صبح ها هست که هست. امروز بیدار شده بیا پیشم بخواب. منم دیرم شده بود ولی رفتم پیشش تا خوابش برد. پاشدم بیدار شد به گریه های سوزنااااک. دوباره خوابوندمش و فرار کردم. همش دارم به خودم لعن و نفرین میفرستم. ولی اینم میدونم که بالاخره باید با این موضوع کنار بیاد چیکار کنم توروخدا بهم راهکار بدین. خیلی درماندم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پسر منم ۲ سالشه همین مشگلو دارم.دکتر هلاکویی میگه خیلی زیاد با بچه حرف بزنید تا نبودن شمارو بپذیره.نگران نباش عزیزم میگذره تو این سن طبیعیه.فقط سعی کن یهویی از جلوی چشمش نری تا ترس و اضطرابش کمتر بشه
بلخره باهاش کنار میاد از مشاور خوب کمک بگیر برای شاغل بودنت عذاب وجدان نداشته باش برا اینده بچه خوبه از لحاظ مالی در عوض ساعتهایی که هستی براش وقت بذار کیفیت ساعتی که هستی ببر بالا
12سال سابقه کاری دارم الان نرم سرکار دیگه، دستم به هیچ جا بند نیس نه بازنشستگی نه چیزی. با این وضع اقتصادی وحشتناک واقعا همسرم نمیتونه از عهده زندگی بربیاد
منم مادرم شاغل بود از زمان بچگیم تا حالا متنفر بودم از اینکه هیچوقت موقعی که میام خونه نیست وسرکاره حتی الانم که ازدواج کردم باز مامانم میره سرکار بدم میاد خونشون باشم
کاش میشد هیچ مادری شاغل نشه که بچه همش لطمه میبینه اذیت میشه
خداجونم شکرت که تو دلیمو صحیح وسالم گذاشتی تو بغلم🙏😍🥰🙏🏻الهی که قسمتِ همه چشم انتظارا🤲🏻🥰😍