دوستان خوبم سلام
نمیدونم تایپیکای قبلیموخوندیدیانه ولی من همونی ام که مادرشوهرم بهم بی احترامی کرده
بااین وجود دیشب شوهرمووادارکردم بره خونه مادرش ونزاره کش داربشه الان گیرداده توام بایدبیای بریم .
ولی من نمیتونم برم تاصب باشوهرم بحث میکردیم
همیشه توزندگی کوتاه اومدم .
اینم بگم مادرشوهرم یه زنی هس با یه سری اخلاقای خاص که هیچکس حریفش نیس جز خدا
چیکارکنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اشتباه کردی گفتی بره . شوهر چیه ک خانوادش باشه
چرا اصرار کردی شوهرت بره؟!😐
چاره ش قطع رابطه نیست
گاهی باید محترمانه جواب طرف رو بدید
گاهی باید سکوت کنید در مقابل یه سری رفتارها
گاهی باید سر سنگین بشید
بگردید راه درست رو توی معاشرت باهاشون پیدا کنید
این دفعه رو هم شما کوتاه بیا و برو
روابطو حفظ کن ولی به هییییچ وجه صمیمی نشو
حتی تو خوشیاتون اگه خواست تا یه حدی بهت نزدیک بشه رعایت کن
اصلنم زیاد باهاش حرف نزن با شوهرت برین مهمونی و بیاین ولی مث مهمونی غریبه رفتار کن
بابا بیخیال باش عزیزم
من نمیدونی چند وقت پیش مادرشوهرم چطوری شکنجه م داد
وقتی میریم میگم علی منو اونجا جا نذار مثلا میره بقالیم من باش نیرم من تا چند روز سراون حرفش دپ بودم گریه میکردم اما رفتم سر زدم کادو بردم بوسش کردم انگار هیچی نشده
گذشت داشته باش
پیره دیگه
چی بگم والاه منم تازه بعد از شش سال یه حرف کوچک بین ما و خانواده همسرم پیش اومد که البته حق با ما بود ولی کاری کردن که ما مقصر شدیم شوهرم با اینکه ناراحت شده بود ولی گف نميشه قهر کنیم آخه ما تو یه ساختمونیم هفته ای به بار خودم و بچم یک ساعت میریم پایین و میایم آخه اگر قهر کنم خودم بیشتر سختم ميشه
اگه گذشت نداشته باشی زندگیت اسیب میبینه . تو داری همسرتو بین خودتو مادرش قرار میدی
مگه سرکار نمیری؟ ده نفر به آدم سرکار یه چیزی میگن ادم بقول چرچیل بخواد برا هر سگی که پارس میکنه ( دور از جون مادر شوهرتا سرکار ادمای عوضیو میگم) سنگ پرت کنه دیگه به مقصد نمیرسه
سلامت روانتو بخطر میندازی بخاطر چی؟ بابا قدیمیه مال فرهنگ پایینه دیگه قیافشو یه نیگا کن
چرا شوهرتو مجبور کردی ؟ دایه عزیزتر از مادر نشین این وقتا
