چند شب پیش خونه مادرشوهرم بحثم شد با شوهرم،؛ ، شوهرم خسته بود و فشار کاری و... خلاصه خیلی سرم داد زد تا ۴روز اصلا باهاش حرف نزدم؛؛ ولی دگه بعد گفتش بابا من سر فلان چیز اعصابم خراب بود کنترلم از دست دادم، منم دیدم چن باری اظهار پشیمونی کرد دگه بیخیال قهر شدم، ولی ازون شب که با حالت عصبی و ناراحت از خونه مادرشوهرم اومدم دگه به من زنگ نزدن؛؛ فکر میکردم حداقل مامانش یه زنگ بزنه بگه حالت چطوره،،، ولییی هیچچچ منم نرفتم خونشون؛؛ الان ۶روزه،، بنظرتون چکار کنم برم؟؟ یا نرم تا اونا بیان؟؟
گاهی برای همیشه کم میارم... گاهی برای همیشه میمیرم...
دوس دارم بدونن من ناراحت شدم؛ از پسرشون ؛؛؛ دارم اشتباه میکنم؟؟؟
بله اشتباه هست فکرت، چون اگه حرفی میزدن خودشون آدم بده میشدن، طرف همسرت رو میگرفتن شما باهاشون بد میشدی و میگفتی که طرف پسرشون هستن و.... طرف شما رو میگرفتن همسرت ناراحت میشد و میگفت من پسرتونم و.... بهترین کار رو کردن دخالت نکردن
7/9 تفلدمه کادو موخواممممم😒😂😂، از اینا🎁🎁🎁🎁 کیکم هم چهار طبقه باجه 😜
دوس دارم بدونن من ناراحت شدم؛ از پسرشون ؛؛؛ دارم اشتباه میکنم؟؟؟
این یه مساله کاملا خصوصی بین شما و شوهرته چرا حتما باید بدونن ناراحت شدی....همین که شوهرت از دلت درآورده کافیه....والا ما همه دوست داریم اگه دلخوری بین ما و شوهرامون هست خانواده شوهر متوجه نشن حالا شما دوست داری که بدونن...درک نمیکنم
این یه مساله کاملا خصوصی بین شما و شوهرته چرا حتما باید بدونن ناراحت شدی....همین که شوهرت از دلت درآ ...
اخه تو این چند سال ما خیلی پخته جلوشون رفتار کردیم هیچوق نه حرفی نه بحثی؛؛؛؛ واسه اولین بار اون شب اونطوری شد؛؛ خجالت کشیدم:؛؛ خواستم بدونن واسم عادی نبوده اینهمه داد و بیداد؛؛؛ یکم خودمو ناراحت نشون بدم
گاهی برای همیشه کم میارم... گاهی برای همیشه میمیرم...