پسرعمه همسرم جشماش اليه جشم همسرش قهوه اي تيره يه دخترش جشاش مشكيه دوتا پسراش ابي يه دخترشم سبز
بهترینـم، تو ثابت کردی که میشه یه دریــاااا تو یه دل جاکرد تورو دیدم و دید من به این زندگی تغییر کرد همین لبخند شیرینت منو با عشــق درگیر کرد چه آراااامش دلچسببببی تماشای تو بم میده تو ایده آل ترین خوابی که بیداری من دیده
منوتو کنار هم دوتا آدم خوشحال و شاد و خوشبخت و مثبتیم که همیشه ردیف دندونامون معلومه
متاسفانه احتمالش 50 در صدیه که آبی بشه یا قهوه ای. باید صبور باشی. ولی به هر حال چشما ...
😂😂😂😂
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
من نی نیم دنیا اومد ولی از کجا بفهمم چشماش رنگیه؟؟؟آخه باید صبر کرد
خب اگه دنیا اومده که مشخصه دیگه
ببین رنگیه یا نه
اکثر بچه چشمشثن سورمه ایه
ولی اونایی که رنگین سورمه ایش روشن تره
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
ولی اگه تو اجدادتون داشته باشین چشم روشن ممکنه روشن بشه
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
من سمت همسرم همه آبي و سبز با موهاي طلايي و خرمايي من فقط چشمام قهوه اي بود دختر اولم قهوه اي روشن دختر دومم يكم روشنتر شده
اري از پشت كوه آمده امچه ميدانستم اين ور كوه بايد براي ثروت حرام خورد........براي عشق خيانت كرد، براي خوب ديده شدنديگري را بد نشان دادبراي به عرش رسيدن ديگري را به فرش كشاند وقتي هم با تمام سادگي دليلش را ميپرسم مي گويند از پشت كوه آمده............ترجيح ميدهم به پشت كوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اين كه اين ور كوه باشم و گرگ....