2777
2789
عنوان

خدایی چتونه؟😐Wtf

| مشاهده متن کامل بحث + 272 بازدید | 43 پست
فقط برنامه جام جهانی رو ببین! هیییییچ زن ودختر ایرانی توش نیست! چرا؟ چطور مارو حذف کامل کردن که دیگه ...

ایران اصلا زن نداره که همشون مَردَن لابد😩

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
دقیقا😩 یکی داشت تبلیغ میکرد واسه شوهرتون برید خواستگاری😩خیلی حال میده سه تایی  شوشو  و ...

😨🤤😓

درحادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبه رو می شویم!      "اول حسین (ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شودتا آخر می‌‌ایستدخودش و فرزندانش شهید می‌شوندهزینه انتخابش را می‌‌دهدو به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهداز آب می‌گذرد، از آبرو نه‌"            دوم : یزیدهمه را تسلیم می‌خواهد مخالف را تحمل نمی‌‌کندسرِ حرفش می‌‌ایستد نوه‌ پیغمبر را سر میبرد بی‌آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد"                    سوم: عمرسعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است هم خدا را می‌خواهد هم خرماهم دنیا را می‌خواهد هم آخرت هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید راهم اماراتِ ری را می‌خواهد، هم احترامِ مردم رانه‌ حاضر است از قدرت بگذرد، نه‌ از خوشنامیهم آب می‌خواهد هم آبرودستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ استکه به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد، نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هستمن بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ایران اصلا زن نداره که همشون مَردَن لابد😩

وقتی گاو شیرده تو تبلیغ صدای مردونه داره توقع چی داری شما؟

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش 

یواش یواش کلا جنس ماده رو حذفف میکنن. دور نیست روزی که تو تبلیغ تخم مرغ بجای مرغ خروس بفرستن بره تخم بذاره

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش 
وقتی گاو شیرده تو تبلیغ صدای مردونه داره توقع چی داری شما؟

😲واقعا؟

درحادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبه رو می شویم!      "اول حسین (ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شودتا آخر می‌‌ایستدخودش و فرزندانش شهید می‌شوندهزینه انتخابش را می‌‌دهدو به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهداز آب می‌گذرد، از آبرو نه‌"            دوم : یزیدهمه را تسلیم می‌خواهد مخالف را تحمل نمی‌‌کندسرِ حرفش می‌‌ایستد نوه‌ پیغمبر را سر میبرد بی‌آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد"                    سوم: عمرسعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است هم خدا را می‌خواهد هم خرماهم دنیا را می‌خواهد هم آخرت هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید راهم اماراتِ ری را می‌خواهد، هم احترامِ مردم رانه‌ حاضر است از قدرت بگذرد، نه‌ از خوشنامیهم آب می‌خواهد هم آبرودستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ استکه به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد، نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هستمن بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم
😲واقعا؟

بله یه تبلیغیه نمیدونم واسسه کدوم کارخونه خرابشده ای. یه گاو رو بازداشت کردن و چرت و پرت در مورد شیرش ازش میپرسن . با صدای مردونه در مورد شیرش توضیح میده

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش 
وقتی گاو شیرده تو تبلیغ صدای مردونه داره توقع چی داری شما؟


همه مارو حذف کردن کلا 

اقایون که کلا تو هیچ زمینه ای خانمهارو راه نمیدن😩

من توقعم اینه حداقل خوده خانما برای هم حرمت و احترام قائل باشند 

طرف تاپیک زده زن مطلقه میخوام بگیرم یه عده که خودشونم خانم هستند میگن زن دست دوم حق دارند خانوادت قبول نکنند😧

ای خدااااا😩

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
تاپیکی که درمورد چند همسری  خوده استارتر مخالف بود میخواست ببینه موافقا کیان یکی اومد موافق بو ...


خخخخخخخ واقعا هم انحصاریه کارش و تاپیکش باید تو تاریخ ثبت بشه

 « فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر قلب‌هایتان مُهر خورده است.»  امام حسین علیه السلام
بله یه تبلیغیه نمیدونم واسسه کدوم کارخونه خرابشده ای. یه گاو رو بازداشت کردن و چرت و پرت در مورد شیر ...

یا خدا😩

شاید گاوه دستکاری ژنتیکی شده بوده😂

درحادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبه رو می شویم!      "اول حسین (ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شودتا آخر می‌‌ایستدخودش و فرزندانش شهید می‌شوندهزینه انتخابش را می‌‌دهدو به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهداز آب می‌گذرد، از آبرو نه‌"            دوم : یزیدهمه را تسلیم می‌خواهد مخالف را تحمل نمی‌‌کندسرِ حرفش می‌‌ایستد نوه‌ پیغمبر را سر میبرد بی‌آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد"                    سوم: عمرسعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است هم خدا را می‌خواهد هم خرماهم دنیا را می‌خواهد هم آخرت هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید راهم اماراتِ ری را می‌خواهد، هم احترامِ مردم رانه‌ حاضر است از قدرت بگذرد، نه‌ از خوشنامیهم آب می‌خواهد هم آبرودستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ استکه به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد، نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هستمن بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم
همه مارو حذف کردن کلا  اقایون که کلا تو هیچ زمینه ای خانمهارو راه نمیدن😩 من توقعم اینه حداقل ...

خاک تو سر اینجور زنها. لیاقتشون اینه کنج اشپزخونه بپوسن. وقتی میگن زن دست دوم دلم میخواد خفه شون کنم.والا خواهر من جدا شد یعنی یک ثانیه تغییر خاصیی تو خانواده رخ نداد. مستقل و راحت با دخترش زندگی میکنه . میریم میایم . حتی به شوهرم اجازه ندادم بپرسه چرا. گفتم فقط تا الان یک فلانی نامی تو خانواده بود دیگه نیست تمام. اسمشو نیار 

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش 
خاک تو سر اینجور زنها. لیاقتشون اینه کنج اشپزخونه بپوسن. وقتی میگن زن دست دوم دلم میخواد خفه شون کنم ...

اصلش هم همینه 👌

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
خخخخخخخ واقعا هم انحصاریه کارش و تاپیکش باید تو تاریخ ثبت بشه

نی نی یار قطع دسترسیش کرد😊

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز