با اینکه خیییلی خابم میومد رفتم تاپیکات رو خوندم
معلومه دروغ نگفتی و حقیقته زندگیت بود،البته نه کامل
در کل اصلا کاری به زندگیت و گذشته ت و اینکه خودت چقدر مقصر بودی در ایجاد شدن اون مشکلات ندارم
ولی در حال حاظر تو مشکل افسردگی داری،اصلا تکلیفت با خودت مشخص نیست،بهترین کار و راه حل برای تو این هست که حتما بری پیش مشاور و کااامل ازش کمک بخای حتی اگه شده شوهرت رو ببری
بچه ت رو ببری
محمد رو ببری
پولشم داری،وقتشم داری.از بیرون رفتن و کادو خریدنات معلومه که میتونی این کارو بکنی.پس از خودت دریغ نکن
تو هنوز سنی نداری۱۹ سال برای یه دختر یه سنیه که کاملا دختر احساساتیه.تو اصلا نمیتونی برای خودت تصمیم بگیری و فقط هی داری خودت رو از چاله درمیاری میندازی توی چاه،اینو از اشتباهات پشت سر همی که انجام دادی میگم
۹ماه از محمد خبر نداشتی بعد دوباره...
این یعنی اینکه اون بدون تو داره زندگیش رو میکنه و تو هم بدون اون زندگیت اوکی
فقط کافی بود یکم برای درست شدن زندگیت تلاش میکردی
شوهرتم آدم بدی نیست که این همه مدت با همه ی این کارات ساخته..نمیگم بیشتر فکر کن .چون فکر کردنت دردی رو دوا نمیکنه
فقط برو پیش مشاور
