وای خدا دارم دق میکنم از خجالت.دیشب خونهی مامانبزرگ بابابزرگم خوابیدیم با نامزدم.اتاقشون چسبیده ب اتاقی بود که ما توش بودیم.شب ساعت دو تازه رفتیم بخوابیم.در اتاق مامانبزرگمینا هم باز بود. یهو نامزدم شوخیش گل کرد اومد قلقلکم داد😭😭😭من بلند جیغ زدم و اسمشو صدا زدم. واااااای آبرومون رفت. اونا هم خوابشون شدیدا سبکهههه.
ینی بابابزرگمینا چه فکرایی کردن با خودشون؟الکی بعدش چن بار سرفه کردم. صبح دیگه رومنمیشد از اتاق برم بیرون. مردم از خجالت.😓😓😓😓😓😓