2733
2739

سلام خسته نباشید من هفته ۸بارداریم هست چند روز پیش رفتم سونو گفت بچه خوب و سالم وضربان قلبش هم شنیدم گفت یه لکه خون به اندازه۳۰میلی اطراف جنین هست دکترم بهم شیافت و قرص آ اس آ داده و یه امپول ضد سقط هم برام‌نوشت گفت ۲۰روز استراحت کن دوباره بیا .بنظر شما ۳۰میلی با دارو رفع میشه اخه گفت احتمال۵۰درصد میدم که سقط نشه تو رو خدا راهنماییم کنید    

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

مشکلی نیست کمه

دکترهااینطورمیگن من شنیدم میگم 50درصدسقط میشه50درصدمیمونه میگن که خدایی نکرده اتفاقی افتادنری دعوا

بخاطراینم گفته استراحت کنی وچیزی نمیشه اگه لکه نداری

هماتوم داری فقط استراحت کن رفع میشه

ما دوتامون توی یه زمان زایمان داریم

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2740
منم این ماه علایم بارداری داشتم بعد از آز که مثبت بود پریود شدم الان موندم چیه آیا سقط شده یا نه ای ...

عه

بتات چند بود؟؟؟

و حالا من مامان دو تا فرشته ام... خدایا نی نیمو سالم بزار توو بغلمون♥️🧿
منم این ماه علایم بارداری داشتم بعد از آز که مثبت بود پریود شدم الان موندم چیه آیا سقط شده یا نه ای ...

بهش میگن بارداری شیمیایی یه لقاحی انجام شده اما نگرفته و رد شده

خوزستان مانند مادر است،کمتر از همه میخورد کمتر ازهمه میپوشد کمترازهمه استراحت میکند و تمام نق و نوق ها را تحمل میکند😢خوزستان تنهاست...😢
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز