دقیقا بگو چی باعث نگرانیت میشه
وقتی میخوای یه حرفی رو به همسرت بزنی به درست یا غلط بودن مساله کاری ندارم منظورم هر حرفیه که فکر میکنی چه جوری بهش بگم از خودت این سوالو بپرس که دقیقا چی باعث نگرانیم میشه و فقط همون نگرانی رو به همسرت انتقال بده
مثلا من اگر جای شما بودم میگفتم فلانی جان یه مساله ای هست که فکرمو مشغول خودش کرده و تنها کسی که میتونه این معضل رو از ذهنم پاک کنه و مدیریتش کنه شمایی ولی توی گفتن یا نگفتنش شک دارم
قطعا میپرسه چی شده
بعد بگو نمیخوام جوری به نظر برسه که انگار من دوست ندارم تو از زندگی لذت ببری و تفریحات خودت رو داشته باشی من بهت حق میدم که یه تایمی رو برای تفریحات سالم خودت بذاری چون میبینم تو از نیاز ها و خواسته های خانوادت (شما و بچه تون ) نمیزنی و همیشه توی انجام وظایف همسری و در آینده پدری کوتاهی نکردی و نمیکنی و تفاوت زندگی مجردی رو از متاهلی تشخیص میدی و برای به وجود آوردن آرامش برای من هرگز کوتاهی نکردی ولی مساله ای که هست اینه که نسبت به این پیاده روی ها حس بدی بهم دست میده و واقعا تمام حس امنیتم گرفته میشه و حس خوبی ندارم ممکنه هرگز اتفاق بدی نیفته ولی تا تو برگردی من پر از استرس و نگرانی ام دست خودم نیست ولی هر وقت که میخوای بری من استرس میگیرم و آشوب میشم
تا الان سعی میکردم اینو بروز ندم ولی حالا به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشه این نگرانی رفع بشه لازمه که در جریان قرار بگیری و مساله رو به هر شکلی که صلاح میدونی مدیریت کنی
اگر پیشنهادی خواست میتونی نظر خودت رو بگی
به نظر من پاشو از تفریحات سالمش نَبُر
اگر اصرار داری فقط ساعتش رو تغییر بده