سلام
بچه ها من خانواده ی شوهرم یعنی خواهر شوهرام انگار جن دارن و بسیار هم وقیحن
هرچندوقت یه بار به یه بهونه ای یه دعوا راه میندازن و ناراحتم میکنن البته منم تا جای ممکن جوابشون رو میدم ولی حرفهای زشت و زننده اونا کجا و جوابای من کجا خخخخ
حالام که باردارم حدود دو هفته پیش بازیکی از خواهرشوهرام الکی الکی دراومد گفت داداشم خسیس شده از وقتی عروسی کرده ؛ منم فکر کردم داره شوخی میکنه گفتم لابد زنش نمیذاره دیدم با کمال خونسردی و جدیت گفت آره
خلاصه بحث بالا گرفت و آقا یه ریز شروع کرد به حرف زدن به من که تو الی و بلی و....
بعدشم بقیه آجیاشم به طرفداری از اون شروع کردن و ما هم با ناراحتی رفتیم
طوری که دیگه میخواستم از همونجا برم خونه بابام گفتم داداشتون برا خودتون که به زور دامادشون و برادرشوهرم رفتم با شوهرم
ولی خودشونم میدونستن مقصر خودشونن حالا بعد سه هفته امروز یکیشون که استثنا اون شب ساکت بود ز زد گفت میخوام افطاری درست کنم همه دور هم باشیم و ...
حالا نمیدونم برم یا نه؟
ولی مرتب حرفاشون یادم میاد بخصوص نفرین یکیشون همش تو گوشمه