2777
2789
عنوان

خانواده ی شوهر

329 بازدید | 24 پست

سلام

بچه ها من خانواده ی شوهرم یعنی خواهر شوهرام انگار جن دارن و بسیار هم وقیحن

هرچندوقت یه بار به یه بهونه ای یه دعوا راه میندازن و ناراحتم میکنن البته منم تا جای ممکن جوابشون رو میدم ولی حرفهای زشت و زننده اونا کجا و جوابای من کجا خخخخ

حالام که باردارم حدود دو هفته پیش بازیکی از خواهرشوهرام الکی الکی دراومد گفت داداشم خسیس شده از وقتی عروسی کرده ؛ منم فکر کردم داره شوخی میکنه گفتم لابد زنش نمیذاره دیدم با کمال خونسردی و جدیت گفت آره

خلاصه بحث بالا گرفت و آقا یه ریز شروع کرد به حرف زدن به من که تو الی و بلی و....

بعدشم بقیه آجیاشم به طرفداری از اون شروع کردن و ما هم با ناراحتی رفتیم 

طوری که دیگه میخواستم از همونجا برم خونه بابام گفتم داداشتون برا خودتون که به زور دامادشون و برادرشوهرم رفتم با شوهرم

ولی خودشونم میدونستن مقصر خودشونن حالا بعد سه هفته امروز یکیشون که استثنا اون شب ساکت بود ز زد گفت میخوام افطاری درست کنم همه دور هم باشیم و ... 

حالا نمیدونم برم یا نه؟

ولی مرتب حرفاشون یادم میاد بخصوص نفرین یکیشون همش تو گوشمه 

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

خو تو كه ميگي اين ساكت بوده پس برو حتما

خو این مجرده در ثانی بقیه هم هستن دیگه اینبار از دستشون اینقد ناراحتم اصلا دوست ندارم باشون روبرو بشم

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.

به نظر من که از اون خواهرشوهرت ک زنگ زده و اون شب هم ساکت بوده عذرخواهی کن و نرو، من که نمیرفتم، انقد نرو ک بگن توروخدا بیا، برادر مگه خودش خرج خونه و زندگی نداره؟ واقعا با این وضعیت اقتصادی نباید کسی از کسی انتظار داشته باشه

مگه همشون قرار نیس جمع شن پس نرو. واسه خودت ارزش قائل باش. تازه نفرینتم کردن. همشونم سر و ته یه کرباسن. حالا گیریم این ساکت بوده. اگه میزد تو دهن خواهراش اونوقت میشد آدم خوبه

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند...
به نظر من که از اون خواهرشوهرت ک زنگ زده و اون شب هم ساکت بوده عذرخواهی کن و نرو، من که نمیرفتم، انق ...

اتفاقا همینکارم کردم ولی خیلی اصرار کرد 

بابا من اصلا مشکلی با کمک ندارم هرچند خودشون یه قطره آبم از دستشون نمیچکه

ازاین ناراحت شدم که الکی جلو بقیه بهم اینطور توهین کرد 

بعدشم به من گفت اصلا به تو ربطی نداره نباید حرف بزنی من با داداش خودم بود

گفتم په چرا گفتی زنش نمیذاره

بعدشم دیگه هرچی از دهنش دراومد بهم گفت و من فقط نگاش میکردم

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
مگه همشون قرار نیس جمع شن پس نرو. واسه خودت ارزش قائل باش. تازه نفرینتم کردن. همشونم سر و ته یه کربا ...

واقعا راست میگی که هنشون یه جورن

چون خودمم همینو به شوهرم گفتم 

گفتم حالا اینبار این سکوت کرد

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
اینطوری که تو تعریف کردی منتظرن نری تا کلی حرف بزنن پشتت یا شوهرتو پر کنن دم افطار برو و سریع برگر ...

اونا در هرصورت حرفاشون رو میزنن مطمئنم برمم باز شب بعد ما جلسه دارن

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
واقعا راست میگی که هنشون یه جورن چون خودمم همینو به شوهرم گفتم  گفتم حالا اینبار این سکوت کرد

مطمئن باش اونی که جلوت سکوت میکنه پشت سر از همه بدتره. خار شوهر کوچیکه من که اینطوری بود. مجرد بود نشسته بود تو خونه فقط زیرآبمونو پیش بقیه میزد همه رو کوک میکرد بعد خودش لال میشد

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند...
امان از دست این خواهرشوهرا که فقط دنبال پولن. خواهر شوهر من شوهرش پهلوش وایساده بود به شوهر من میگفت ...

واقعا پرروان 

من همین خواهرشوهم که همیطور کرد خودش پارسال خواهرشوهرشو از خونه شوت کرد بیرون

اتفاقا تو دعوا هم خواستم بهش بگم ولی خحوصله بحث بیشتر نداشتم

ولی حالا پشیمونم چرا نگفتم

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز