تو راه مطب دکتر زنان ب خونه بودیم شوهرم کلی غر زد که ۴۰۰ تومن منو هدر دادی فقط برا یه ازمایش نوشتن انقدر گرفت؟؟
امشب تو ماشین داشتم سر قضیه دیشب بحث میکردم میگفتم نباید اونجوری سرم داد میکشیدی هی از خودش دفاع میکرد گفتم ببین من یبار داد زدم از رو هیجانه بازی یبار بهم تذکر دادی سری بعدی دیدی خودت کاملا غیرارادی از هیجان زیاد داد زدم مث وقتی تیم مورد علاقت گل میخوره همچین حالتی بودم تو بازی؛؛ گفتم تو سیرک چقدر دم گوشم داد زدی صد بار همه ی صد بارشو اروم بهت تذکر دادم مگه داد زدم سرت؟ گفت تویی که سیرک چند ماه پیشو داری با الان مقایسه میکنی گوه منم نیستی فش داد بی ادبی کرد و .. گفتم خب با همچنین ادمی زندگی نکن گفت نمیکنم رفتیم خونه ویسای دوستمو گوش داد تو تلگرامم که میگفت با طلاها فرار کن برو ولش کن
منم اعتراف کردم گفتم بهش یبار داشتم اینکارو میکردم .سرویس طلایی که مادرش گرفته بوددخونه بود خودش نبود رفته بود خونه مامانش ، منم اعتراف کردم که اون روز اسنپ زدم خواستم برم ولی ده دیقه نکشیده برگشتم دوباره با همون اسنپ و پول دادم برگشتم خونه عرر زدم گفتم عاشقتم نمیدونم بدون تو. اونم خونه مامانش بی خبر از همه جا. این اعتراف و که کردم انقدر من خر و بی سیاستم شوهرم گفت دیگه بهت اعتماد ندارم مدارکمو طلاهارو قایم میکنم ازت میگیرم. گفتم اون همه بهم بدی کردی اکه میخاستم برم میرفتم دیگه .نتونستم هیچوقت نمیتونم . ولی ازین حس بی اعتمادیش متنفرم
چیکار کنم؟؟
الان که از خواب بیدار شدیم برد قایم کرد