شوهرم بعضی وقتا شب کاره اینجا غریب تک تنهام روزا سرکار میرم خودمم ولی باز شبا خوابم نمیبره در حالت عادی نمیترسم ولی چشام خواب نمیره همش میگم اگر خدا به وقتش بهم بچه داده بود الان بچم پیشم بود حداقل دلم به اون گرم بود دلم برای بی کسی خودم خیلی میسوزه شوهرم که نیس تنها ترینم ولی چی بگم اگر سرکار نره از گشنگی میمیریم .یه نازای غریب دور از خانواده چه سخته همیشه همه کارات خودت انجام بدی هیچکس پشتت نباشه