سلام خانومای عزیزدوستای همیشگی
میخوام از تجربه زندگی چندین سالم بگم باهمسری ک مصرف کننده بود
اگر دوست داشتید بخونید نظراتتونو به اشتراک بذارید
من ۱۵ ساله ک ازدواج کردم دوتا هم بچه دارم
اوایل ازدواجمون بود که من به رفتارای همسرم شک کردم و کم کم متوجه این موضوع لعنتی اعتیاد شدم که خیلی دردناکه............
اصلا خیلی زندگی با اینجورافراد سخته
اخلاقشون ب شدت بد میشه خودخواه میشن عصبی میشن با کوچیک ترین حرف گارد میگیرن و عصبی میشن دادوبیداد میکنن اصلا هم خودشونو تو هیچ موضوعی مقصر نمیدونن ...... ینی من هر شب قبل خواب اول اشک میریختم بعدمیخوابیدم چون اصلا جرات حرف زدن باهاش رو نداشتم تا میگفتم مثال بالا چشمت ابروعه دعوا راه مینداخت عصبی میشد بد دهنی میکردوووووو
خلاصع میگم چندبار با خواسته ی خودش و اصرارهای من گذاشت کنار ترک کرد ولی به یکسال نشده دوباره برمیگشت....
الانم ۶ ماه و ۵روزه که ترک کرده و من خیلییییییی خوشحالم از این موضوع (البته دوماه پیش متوجه خیانتش شدم ک دوره مصرفش خیانت میکرده بهم که باعث شد من داغونتر از قبل بشم روح و روانم نابود شد ) ( وبازم بهش فرصت دادم چون به گفته ی خودش مصرف که میکرده مغزی نداشته که تعهدی داشته باشه )
خب الان امیدوارم دیگه هیچ وقت سراغش نره ک بتونیم کنار هم ادامع بدیم بچه هامونو بزرگ کنیم ❤️
۱۵ ساله ک ازدواج کردیم و همه ی این سالها از این بابت عذاب کشیدم شوهرمم عذاب کشیده و چون دوسش داشتم پاش موندم و سعی کردم کمکش کنم امیدوارم پاک بمونه
لطفا لطفا لطفا دوستان دعا کنید برای شوهرم که بتونه ادامع بده خواهش میکنم از تک تکتون و ممنونم
و امیدوارم هیچ وقت این حس بد رو تجربه نکنید🌷🤲🏼