من دیشب شب کار بودم و شیفت سختی هم داشتم و دست و پا شکسته دو ساعت خوابیدم. ساعت ۸ رسیدم خونه. ساعتای ۸ و نیم حوابم برد. یهو ساعت ۹ حس کردم منو هیجانی مامانم صدا زد. منم یهو عصبی شدم هی میگفت مامان چی میگین تا اومدن تو اتاق گفتن کد پستی خونه رو بگو. حالا هی میگفتم متوجه نمیشدن و منم داد میزدم. یهو مامانم منو زد ۲۹ سالمه. بابامم از اون ور شرو میکنه به سرزنش که ما داریم تو رو تحمل میکنیم. اخلاق نداری و ...