والا دردا که زیادن فقط از خدا میخوام مشکلاتمونو حل کنه
نشد برای عشقمون برای این دیوانه ات سفر کنی نشد یه بار به حال من به حال این ویرانه ات نظر کنی نشد بیایی عاقبت نشد برای عاشقت خطر کنی نشد به وقت رفتنت مرا هم از نبودنت خبر کنی آرام آرام نشستی در دل من ای آشنا آرام آرام گذشتی از کنارم نا مهربان ای وای از این غم بی پایان امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تورا امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا من ماندم و ابر بی باران اگر تو عاشقی دقایقی بیا بمان اگر شکسته ای مرا هم از خودت بدان تورا به جان من بمان نبر ز خاطرت تمام آن گذشته را اگر دلت کشت فقط به دیدنم بیاتورا به جان من بیا نبر ز خاطرت تمام آن گذشته را اگر دلت کشت فقط به دیدنم بیا تورا به جان من بیا ای گل گلدان قلبم رفتنت بی خانه ام کرد ای غم درد سینه مانده دوری ات دیوانه ام کرد همچو پروانه به دورت گشتم و با من نماندی شمع من بودی و آخر در دلم آتش نشاندی آرام آرام نشستی در دل من ای آشنا آرام آرام گذشتی از کنارم نا مهربان ای وای از این غم بی پایان امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تورا امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا من ماندم و ابر بی باران
از خودم دلگیرم از اينکه همه فک میکنن من بهترینم ولی من میدونم چقد ضعیفم از اینکه آرزوها و رویا هام داره جلو چشمم خاکستر میشن و دود میشن میرن و من با بی غیرتی نشستم و دارم نگاه میکنم از اینکه همه چی میخام و هیچی نمیخام از اینکه هیچ حسی به آدما ندارم از اینکه هیچوقت تو سن خودم زندگی نکردم از اینکه خدا همه چی بم داده و من همش در رابطه به اون به بن بست میخورم از اینکه اینقد بلند پروازم و لی با کارم دارم بال هام میشکنونم دلم یه میخاد محو شم یا یکی برام از آینده این دختر خبر بیاره از این سردرگمی راحت شم
تمام گرفتاری بشر از نقطه ای آغاز شد که نفهمید کیست و کجای عالم ایستاده 🪄🧚