مامانم یک هفته و خورده ای میشه رفته مسافرت و منو داداشم و خواهرم تنهاییم. امشب هیچ کس هیچ جا دعوتمون نکرد نه خاله ها نه دایی ها با خانواده ی پدریمم خیلی جور نیستیم. راستش ناراحت نیستم ولی اینکه هیچ کس مارو یادش نبود یه حس عجیبی داشت.
|•یاسمنم•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•| goftino.com/c/xJbnEE