بچه ها در خونه یکمی باز بود خونه آپارتمانی هست، بعد من رو مبل دراز بودم دیدم انگار یه چیز دست در هی نگام میکنه بلند شدم رفتم نزدیک تا یه گربه سیاهه همینجوری داشت نگام میکرد رفتم عقب مامانم رو صدا زدم بیاد مامانم نرسیده رفت راستش ترسیدم
این سومین کاربریمه💤بعد دوسال بالاخره کاربری خودم رو دارم🌛یکیش به لطف شما عزیزان ترکید یکیش رو هم خودم ترکوندم✨♥️اصلا قابلتونم نداره🌞 بفرمایید تخمه و چایی☕