امشب این تاپیک های بچه سوم رو که دیدم
یادم امد داغ بچه سوم رو به دل شوهرم گذاشتم😅
هی براش شرط میذاشتم و اون برآورده میکرد
شرط اینکه هربچه ای باید یه اتاق جدا داشته باشه
یه چیزی بود که برام مهم بود به اسمم بزنه و زد
یه موردی در شغلش بود که میخواستم تغییر بده
بیچاره همه رو انجام داد ولی خب سقط شد و من از اقدام مجدد خودداری کردم و با وجود دوست داشتن و عشق عمیق به بچه هام حس میکنم دوتا هم زیاده
نمیدونم چرا اون موقع عقلم رو از دست داده بودم و راضی به سومی شدم
حالا شماهایی که سه تا و بیشتر دارید واقعاً هرگز پشیمون نشدید؟