2777
2789
برین پیش روانکاو کمکتون میکنه من خودم برا خیلی مشکلاتم رفتم روانشناس برخلاف تصور همه مون فقط قرص نمی ...

من هر کاری کردم روابط و مرز گذاشتم و هر زار جور کار دیگه گفت برو تو جمع های مختلف و فعال باش و.. ولی هیچ مردی بهم درخواستی نداد که نداد🤣

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

برین پیش روانکاو کمکتون میکنه من خودم برا خیلی مشکلاتم رفتم روانشناس برخلاف تصور همه مون فقط قرص نمی ...

اخه شوهرمو دوست ندارم از اولم نداشتم روانکاو میخواد کمک کنه دوستش داشته باشم؟ میدونم میخواد بگه به نکات مثبتش فکر کنم ولی آنقدر تمایل قلبی بهش ندارم که دلم نمیخواد دوستش داشته باشم

اخه شوهرمو دوست ندارم از اولم نداشتم روانکاو میخواد کمک کنه دوستش داشته باشم؟ میدونم میخواد بگه به ن ...

اونهمه به بقیه پا ندادی چی شد سر نوشتت این شد؟ ببخشید فضولی دوست نداشتی جواب نده🤦🏻♀️

اونهمه به بقیه پا ندادی چی شد سر نوشتت این شد؟ ببخشید فضولی دوست نداشتی جواب نده🤦🏻♀️


سطحش از من پایینتر بود هم مالی هم جوانب دیگه آنقدر لامصب اصرار کرد اومدن خونمون و رفتن میگفت اگه بگی نه آبروم جلو خانوادم میره آنقدر التماس کرد راضی شدم یه جا دیگه هم گفتم مصداق اون جمله که ما فکر میکنیم میتوانیم یک فرصت به کسی بدهیم که روزگار به او نداد ...

باخودم گفتم سعی میکنم زندگی خوبی داشته باشیم ولی از همون اول آنقدر مادرشو خانوادش اذیتم کردن که نه تنها عشق بوجود نیومد از تک تکشون متنفر شدم


سطحش از من پایینتر بود هم مالی هم جوانب دیگه آنقدر لامصب اصرار کرد اومدن خونمون و رفتن میگفت اگه بگی ...

کاش اینکارو نمی کردی کسی ارزش دلسوزی نداره بعدش هار می شن حیف البته حدس می زدم قصه زندگیتون اینجوری باشه متأسفانه دور بر منمدخترای زیبا و با کمالات خودشو خودشون گرفتار کردن البته امیدوارم زندگیتون ارامش پیدا کنه🥺

کاش اینکارو نمی کردی کسی ارزش دلسوزی نداره بعدش هار می شن حیف البته حدس می زدم قصه زندگیتون اینجوری ...


اره همینجوری بود تو دبیرستان یه دبیر داشتیم میگفت دخترا هیچ وقت از روی دلسوزی ازدواج نکنید من آویزه گوشم نکردم

خیلی سواستفاده کردن از یه شهر و استان دیگه هم بودن میگفتن ما هیچی رسم نداریم مثلا ما رسم داریم حداقل سه تکه جهیزیه رو داماد میخره مثل یخچال و تلویزیون و فرش اینا گفتن مارسم نداریم بعد شوهرم حواسش نبود خونه شون بودیم سامسونتش جلو من باز کرد صفحه ای که برای خواهرش صورت کرده بودن توش بود ۷ تکه دامادشون متقبل شده بود از جمله سه جفت کفش گفتم شما که گفتین رسم ندارین ! گفت مادرم گفت ماآخه نداریم اینا وضعشون خوبه بزار باباش بخره😔

بگذریم که تو خرید عروسی هیچی نگرفتم در حد چند قلم چون میدونستم نداره حتی آنقدر باهاش راه اومدم مراسم عروسی هم نگرفتم تعریف از خودم نباشه ولی باور کن خیلی نجیب و مهربون بودم تا حدی که مادرم میگفت حواست باشه خواهراش اومدن خونت گفتن این قشنگه اون قشنگه نگی مال خودت

آنقدر حسود بودن و اذیتم کردن الان خیلی تیز شدم سلیطه ای شدم برای خودم دلم اون خود مهربونمو میخواد ولی مهربون باشم قورتم میدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792