نامهی خداحافظیِ دلشکسته
دلم شکسته.
نه یکبار، نه ناگهانی؛
آرامآرام... با ندیدنها.
هیچوقت منو ندیدید.
نگاهم نکردید.
به خواستههام توجه نکردید.
دوستم نداشتید، یا اگر داشتید، بلد نبودید.
من موندم و دردهام.
من موندم و سوالهایی که هیچوقت جواب نگرفت.
و تنهاییای که توی جمع هم ولم نکرد.
اما اشکالی نداره.
من نمیخوام این قلب رو بیشتر از این سنگین نگه دارم.
این قلبِ پر از خشم و کینه رو میبخشم؛
نه برای شما،
برای آرامش خودم.
خاطرهها رو
یکییکی
آروم
از دلم بیرون میکنم.
نه با جنگ، نه با نفرت؛
با قبول کردنِ حقیقت.
من دیگه از شما انتظاری ندارم.
نه دیده شدن،
نه فهمیده شدن،
نه دوست داشته شدن.
راهتون باز.
برید به سلامت.
خداحافظ.
دیدار... به قیامت.