من شهریور ماه دچار ترس از دست دادن شدم...
گفتم چیکار کنم!
خب اولش توبه کردم...اعمال واجب انجام بدم.
برای سلامتی مامانم و داداشمم و خودم دعا کردم.
بعد ی روز ویس، آن سوی مرگ امینی خواه رو گوش میکردم...رسید به وادی حق الناس...وای اونجا دیدم
عه
چقدر این وادی عمیق هست ! چقدر ندونسته حق الناس گردنِ آدم هست....
خلاصه ی روز خود جوش گفتم خدایا من هرکی بهم ظلم کرده رو به تو بخشیدم 😍
گفتم حتی کسی کسایی که میدونم اگه فرصت کنند ۱۰۰۰ مرتبه بیشتر ضربه میزنن...حتی کسایی که قسم خورده بودم نبخشم...کسایی که کودکیم رو دود کردن...اونام بخشیدم.
بعد ، من نفرینهام زود میگیره ....
ی روز هم نمیدونم چی شد قول دادم کسی رو حتی به حق نفرین نکنم.
همش هم گفتم خدایا ، بخاطرِ تو و برایِ تو...
ازش خواستم اونم به من و مامانم لیلا و داداشم علیرضا کنارهم هم عمرطولانی باسلامتی و بندگی و رزق و شادی بده. مارو ببخشه و از یاران امام زمان کنه و
هر موقع خواست ما ۳ تا رو باهم قبض روح کنه و به بهترین شهر بهشتش ببره.