2777
2789

یشب رفته بودیم حونشون من بودمو شوهرم خواهرشوهرم و مادرشوهرم

سر صحبت درمورد یکی از دوستای خواهر شوهرم باز شد گفت که برا داداشت گزینه ی خوبیه و فلان واونو داشت معرفی میکرد برامن

بعدش مادرشوهرم برگشت گفت که اره اون یه خواهری داشت عین قرص ماه ،چشاش رنگی خوشگل و خیلی زیبا ولی یر دست بکار شدم زودشوهر کرد برا پسرم میخواستم

منم نگاش کردم فقط یه لبخند زدم

شوهرمم برگشت گفت مامان یه عروس بهتر و چش ابرو مشکی گیرت اومده

اونم گفت اره بابا ادم اخلاقش باید خوشگل باشه

الان انگار داداشمم میل داره ب اون دختره فک کنم تو اینستا دارن آشنا میشن

میترسم از روزی که بخوان ازدواج کنن شوهرم چشش به خواهر دختره بخوره و حسرت بخوره ک این قرار بود زن من بشه😔😔😔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از آدمایی که در صحبت اضافه کارن متنفرم. ولی چ خوب که شوهرت فهمیده ست و پشتت دراومد. دیگه اینو داری چ ...

شاید از ترس من جواب داده تو دلش شاید میخواست ک همون دخترو برن خواستگاری😔 اونجور ک مادرش با حسرت تعریف میکرد

میدونم فقط نمیخوام شوهرم منو با زنی ک اونجوری از حوشگلیش تعریف مسکردن مقایسه کنه

مطمئن باش شوهرت خیلی دوستت داره و کاملا مشخصه که خیلی باشخصیته که اینطوری به مامانش گفته،اصلا نگران نباش تازه همه چیزم به خوشگلی نیست

مثلاً یکی از پولداری یکی از خواستگاری سابقت تعریف کنه مقایسه میکنی که شوهرت مقایسه کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  3 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  4 ساعت پیش