توی یک باغ دعوت بودیم استخر هم داشت کلی دختربچه هم داشتن بازی میکردن این دختر خاله بی حیا و سوسول من پسر چهارسالش رو جلوی همه لخت مادرزاد کرد گفت برو باهاشون بازی کن یعنی از شدت خشم داشتم منفجر میشدم بهش گفتم مگه نمیبینی کلی دختربچه اونجان چرا بچتو لخت کردی میگه تو چرا اینقدر حساسی بزار خوش باشن حالم از هرچی روشن فکره بهم میخوره دگوری ها