شوهر منم اوایل ازدواج اینطور بود
خونمون کنار خونه پدرش بود
دم به دقیقه میرفت اونجا
مثلا داشتیم با هم حرف میزدیم یهو میدیدم نیست
یکساعت بعد برمیگشت
دوباره یکم میموند میرفت
البته من ایراد از خود شوهرم بود مادرشوهرم بهش میگفت برو خونه ت زنت تنهاست
ولی خب شوهرم انگار به خونه خودمون عادت نداشت
آخر یه بار بهش گفتم تو که میخوای همش خونه پدرت باشی واسه چی منو برداشتی آوردی اینجا که همش تنها باشم؟ فکر میکنی من دلم نمیخواد برگردم خونه بابام پیش خانواده م باشم ؟