2777
2789

خلاصه میگم

اولین پسری که باهاش رفتم بیرون و دستمو گرفت اون بود هدیه واسم کتاب قرآن خرید. چون بهش گفتم قرآن دوست دارم . بهم جلو همون قرآن قول داد خیانت نکنه تا وقتی با منه . از منم قول گرفت اگر یک روز به هم نرسیدیم گریه نکنم و... . منم قول دادم . سه ماه بعدش منو برد گفت پرده ات از چه نوعی هست منم بدم اومد گفت باید بریم دکتر منم خاستم بزنم تو صورتش که سالمم رفتم باهاش اما تو ماشین گوشیشو گرفتم ( نشد برم بالا پیش دکتر) و تمام چت هاشو با زن ها خوندم که رابطه جنسی داشته و با پنج نفر خوابیده . همونجا خاستم گریه کنم دیدم گفت گریه نکن اره من مقصرم گفتم چرا اینکار کردی گفت چون من عاشق ی دختر دیگه بودم بهم خیانت کرد دیگه لاشی شدم گفتم چه ربطی به من داشت تو قول داده بودی اونم جلو قرآن خدا . گفت منو ببخش گفتم هرگز . بعدش دستمو گرفت محکم که نرم منم یهو زدم زیر گوشش . دیدم سکوت کرد و گفت برو . حتی دیگه دکتر هم نرفتم.

بعدش افسردگی شدید گرفتم خیلیییییییییییییییییی حالم بد شد .

دوماه بعدش با پسری تو محل کار آشنا شدم

حتی راجبش تاپیک های قبلیم هست(( بخونید))

پسره منو برد پیش مامانش دوماه اول خیلی خوب بودیم خانوادش راضی بود اما پسره کم کم محلم نمیداد کم چت میکرد بعدش فهمیدم دور از چشم من با دخترای دیگه ام حرف میزنه

منم جدا شدم ازش

الان دو هفته شده .

دوباره اون پسره که اول باهاش بودم برگشته اومده دم خونمون و گفته باید حتما ببینمت من نرفتم کلی التماس کرد از ترس اینکه نیاد دم خونمون دیگه رفتم که ببینمش خیلی باهام با مهربونی رفتار کرد گفت هیچ دختری مثل تو نیست میخام به مامانم بگم با مامانت حرف بزنه اگه میدونی این چرا حلال نیست محرمیت بخونیم که حلال باشه سال دیگه برج چهار میرم سربازی تا اون موقع لاقل.

منم خندم گرفت گفتم مسخره بازی تموم کن گفت مسخره نمیکنم شاید قسمت هم شدیم. بهش گفتم نمیخامت دیدم عصبی شد گفت باید بخوای منو .

الان چرا گفت تا وقتی رفتم سربازی ؟ اصلا چرا گفت بیا محرمیت بخونیم؟؟ خودش گفت که حلال باشه وقتی میبینمت یا دستت میگیرم . گفتم تو که با زن ها رابطه داری برو پیش همونا میگه اونا مریضی دارن مگه دیونه ام . گفتم من دوست ندارم گفت دروغ میگی .

قلبی که مرده دل عاشق نمیخواد 😕😔🥀

کلی التماس کرد. گفت باید باهم باشیم دلم برات تنگ شده هیچکی مثل تو نیست هیچ دختری مثل تو نیست لطفاً قبول کن با هم باشیم

بعدش کات شلوار هم پوشیده بود میخاست بره عروسی

منم با مامانم دعوا کرده بودم

و مامانم این پسره رو دیده و ازش متنفره حتی از اون هم متنفره میگه اینا بد اخلاق و بدرد نخورن

منم خودم راضی نیستم ...

ولی این پسره خیلی گیر داد بهم خیلیییییییییییییییییی و از ی طرفم ازش میترسم چون پلیسه فرمانده هست


قلبی که مرده دل عاشق نمیخواد 😕😔🥀

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا خودتو انداختی زیر دست و پای پسرا

چرا گفت محرمیت بخونیم؟ وای یک دل نه صد دل عاشقت شده اصلاً شک نکن 😏😏😏

واقعاً نمیفهمی اینو گفتی که میدونه تو آدم معتقدی هستی راحت باهات رابطه ج نسی برقرار کنه بعدم فکر کردی اگه بیاد خواستگاریت و باهاش ازدواج کنی دیگه کثافت کاریاشو کنار میذاره تو رو میگیره با بقیه زنا هم اوکیه



چرا گفت تا وقتی رفتم سربازی گفتم مگه سربازی میری کجا گفت هیجان همین شهرم

اگرفرمانده پلیسه دگه رفتن به سربازی چه صیغه ای هست؟ اون میخوادباتو نیازشوبرطرف کنه

کامواصورتی هستم کاربریم تعلیقه

چطور پلیس فرمانده هست که سربازی نرفته؟!

خودش گفت چند سال تو سپاه عضو بودم و خیلی کارا کردم و فامیل داریم اونجا .... پارتی

قلبی که مرده دل عاشق نمیخواد 😕😔🥀

اگرفرمانده پلیسه دگه رفتن به سربازی چه صیغه ای هست؟ اون میخوادباتو نیازشوبرطرف کنه

ولی چه نیازی به من داره کلی دختر دور برش هست خودم دیدم

قلبی که مرده دل عاشق نمیخواد 😕😔🥀

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  1 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  2 ساعت پیش