بعداز ۱۲ سال باسختی وبدبختی بدون یذره کم ازطرف اونا باردار شدم ۶ماهمه اگه تو مادرشوهر خواهرشوهرو دیدی منم دیدم غریبه ها برام اشک شوق میریختن اومدن خونم دیدنم واسه بچه دنیانیومده کادو اوردن مادرشوهرم فقط همون روزکه فهمید یه زنگ زد تبریک گفت دیگه نه زنگ زد نه اومده خونم خواهرشوهرمم بلانسبت گاو یه گاوی بهترشه حتی یه پیامم نداد تبریک بگه
واسه زایمانمم چشمم اب نمیخوره بخاری ازشون بلند بشه