الان تو اتاق عمله و دومین عملش داره انجام میشه (فقط ۲۲ سالشه)
لطفا از ته قلبتون برای سلامتی و شفاش دعا کنید، ۴ هفته از تصادفش گذشته ولی فعلا دست و پاهاش حرکت نداره و فقط شونه هاشو میتونست تکون بده، همش میگفت خلاصم کنید ...
میخوام یه چیزی بگم و از شما عزیزان یه سوال بپرسم.
الان که این دختر توی اتاق عمله
خاله ش با ما تماس گرفت که حال مریض رو بپرسه ...
ما بهش گفتیم دعا کن که خدا بهش سلامتی بده. اونم با ناامیدی کامل گفت چه سلامتی ای؟؟؟؟؟ اینکه فقط نفس بکشه؟؟؟ ما دیگه تلفن رو سریع پیچوندیم و قطع کردیم.
یه جورایی منظورش این بود که اگه قراره اینطوری به زندگی ادامه بده بهتره دور از جونش بمیره!
چقدر حق رو به خاله ی مریض میدین؟
مگه ما نباید امیدوار باشیم به آینده؟ به شفا؟ به معجزه؟ چطور میتونیم آروزی مرگ یه دختر ۲۲ ساله رو کنیم؟
حق با کیه؟