ازدواج دوممون هست من از ازدواج اول چه دوم شانس خاتواده شوهر داشتم
خانواده هاشون خوبن همسر قبلی اوکی نبود ولی همسر حینم عالی
من اهل مسافرتم آبانماه رفته بودیم مسافرت
باز دلم مسافرت میخواد چند روز پیش ب آقام گفتم دلم مسافرت میخاد
تا اینکه مادرشوهرم دیدمم مادر شوهرم یهو گفت کی میخاین برین مسافرت؟ من جا خوردم گفتم معلوم نیس بعد شوهرم بعش گفت چرا لو میدی تو من میخاستم سوپرایز کنم خوب سیری خندیدیم مادر شوهرم گفت من فراموشی دارم یادن میره ک گفتی نگم
چون تولدم نزدیکه قراب بوده روز تولدم منو ببره سفر
نمیدونم اشتباه شنیدم یا ن
دیشب خواهرش زنگ زده بود صحبت میکر با هم یه پچ پچ های میکردن
من ۱۶ پرو مکس دوست دارم خیلی😞 😞 من وقتی وارد أتاق شدم دیدم شوهرم آروم تررصحبت کرد و حرف گوشی میزدن😥 ـــ
البته خواهراش پشت مننن مدام میگن ب خانومت طلا بخر گوشی بخر
ب روی خودم نیاوردم و ذوق کردم