از وقتی ازدواج کردم نزاشت بفهمم زندگی متاهلی یعنی چی تا خواستم مزه زندگی متاهلی رو بفهمم شوهرم آدم گوهی شد تا اومدم شوهرمو درست بکنم مادرم زندگی رو ژهرمارم کرده میگه بچه آوردم ازدواج بکنه بره باید بیای کارامو بکنی مادرم داره به بابام خیانت میکنه بعد توقع داره من تشویقش هم بکنم یه سری زنگ میزنه طلاق بگیر کلی فوش دعوا بعد زنگ میزنه ها طلاق بگیری جن ده بشی تازه اول صبح زنگ زدم کلی فوشم داده نفرینم کرده میگه سیاه بخت بشی گفتم نگران نباش من سیاه بخت شدم
دیونم کرده به خدا قسم دیونه شدم مادرم داره به پدرم خیانت میکنه من واقعا کلافه شدم از اینکارش بعدش همش بین منو پدرم دعوا راه میندازه میگه میخوام به پدرت بگم دیگه تورو راه نده