خیلی حالم بده داغونم
برای برادرم مشکل مالی پیش اومده
ممکنه بیوفته زندان من به یکی از کانالای شهرمون پیام دادم کمک خواستم ک جایی رو برای پیگیری پرونده داداشم بهم معرفی کنن یه آقایی جواب داد با چند نفر آشنام کرد یکی دوجا رفتیم قول دادن کمکمون کنن بعد این آقای اولی خیلی دلداریم داد خیلی با محبت باهام حرف زد کلی وعده داد اومد برادرمو دید خیلی باهام صمیمی و مهربون بود انقدر ک بعضا شک میکردم منظوری داره بعد میگفتم نه شاید تو دلش هیچی نیست زن و بچه ام داره منم شوهر دارم ولی روزیکه قرار شد داداشمو ببینه بهم گفت بگو دوستت دارم با اصرار میگفت اول بیام خونه ببینمت بعد بریم پیش داداشت من قبول نکردم بعد دیدن داداشم خیلی با التماس و عاجزانه ازش خواستم ک دیگه با داداشم ارتباط بگیره عین یه آشغال باهام برخورد کرد۱۰،۱۵تا پیام فرستادم معذرتخواهی کردم حتی پیامامو سین نکرد الان خییییلی حالم بده
