فرض کن ما یه چیزی رو خیلی دوست داریم
نمیایم که در معرض نمایش قرار بدیم
چرا؟
چون ما از بچگی با این افکار بزرگ شدیم
چشم و نظر
و یا حسود و .. هزار دلیل دیگه
چون عشق واقعی ترس هم توشه .
الان از ۱۰۰ نفر حساب کنی بچه های ۵۰ و ۶۰ و اکثر ۷۰ ی ها اسم های مذهبی دارن
این به فرهنگ منطقه ربط داره خب
ربطی به خوب و بد بودنش هم نداره
باید بهش احترام بزاریم
در واقع داریم به خودمون احترام می زاریم ،
نتیجه گیری که یعنی :
هر وقت هر جا دیدین کسی داره یه چیزی رو خیلی می کنه تو چش بقیه
یا بدونین نمایشی یه
یا دوسِت نداره اون اندازه که نمایش میده
چون تجربه ثابت کرده
هر موقع خواستم از لحظات خاص فیلم بگیرم
حتی برای خودمون که داشته باشیم
از اون حالت اصلی خارج میشه حس و حالش
حالا نمیگم من خیلی زندکی خوبی دارما
منظورم کلن یه چیز دیگه
(((حالا بعضیا میان میگن ما حاضریم دنیا رو بخاطر شخصی فدا کنیم )))
چون او هم برای ما همین طوریه
اون سیاست داره عزیزم
حالا که تو دوسش داری
پس خوش بحالت که کنارته
اما اینو بدون ته دلش دوست نداره .
حالا هر چقدر توی پول غرقش کنی
تو توجه
توی بر انگیختن حسادت و ..
در آخرش می فهمی که این تویی که فقط داری تلاش می کنی یه چیزایی رو نگه داری
مثل کشش و توجه اون نسبت به خودت
و کم کم نابود میشی
فکر می کنی حالت خوبه
همه چی داره درست پیش میره
اما اینجوری نیست
تو حالت کنار این آدم خوب نیست
داری ذره ذره نابود میشی
تو آرامش نداری
عزیز دلم
الهی قربونت برم :)