یه آدم معمولی سطح پایین تحصیل نکرده، با خونواده فوق داغون،همین آدم که اصرار اصرار داشت برای ازدواج و خواستگاری، از وقتی شمارمونو گرفته زنگ بزنه شده یه آدم دیگه انگار پشیمون شده هی حرکتای عجیب میزنه
هی من دل به دلش دادم گفتم پدرش ولشون کرده، خرج خونه میده، زندگیش سخته ولی انگار نه انگار
همش پی رفیق بازی بود، هرکاریو میگفتم نکن اذیتم میکنه میگفت باشه نمیکنم ولی فرداش انجام میداد
ساعتها ازش بیخبر بودم دائم زنگ میزدم پیام میدادم ولی جواب نمیداد با رفیقاش بود
امشب تماس گرفتم و تمومش کردم برای بار دوم و آخرین بار :)
برام دعا کنید عاقبت بخیر شم
(ساحل)