2777
2789
عنوان

مامانم بهم اعتماد نداره

98 بازدید | 9 پست

امشب از دانشگاه اومده بودم خسته کوفته داشتم ساندویچ سرد میخوردم تو ماشین

بحث مدل آوردن شد گفتم واسه فلان روز باید برم خونه رفیقم مامانم گفت خب چرا اون نمیاد خونه ما؟ من گفتم اون مامانش نمیزاره مثل من آزاد نیست که

مامانم گفت تو آزاد نیستی

خیلییییی بهم برخورد توپیدم بهش که دیگه از این حرفا به من نزنه

گفتم تو فکر کردی من چیم؟ چه فکری راجب دخترت کردی؟ بهم اعتماد نداری نه؟

مامانم گفت چرا به تو اعتماد دارم به اونی که میخوای بری خونش ندارم به رفیق فابت اعتماد دارم اما اینو تازه باهاش رفیق شدی نمیشناسمش نمیتونم اجازه بدم بری خونشون نمیخوام سر دخترم بلا بیارن

منم باز عصبی شدم توپیدم بهش گفتم ببین من کاملا بزرگ شدم ۲۱ سالمه و دهه هشتادی و نسل جدیدم دیگه هم نشنوم از این حرفای فسیلی و قدیمی که من آزاد نیستم و طرف آدم بدیه و اینا من خودم عقل دارم بلدم چیکار کنم چیکار نکنم بعدشم من به هر پسری رو نمیدم و خوشم نمیاد و اون داداشش ۱۵ سالشه مال این حرفا نیستن خانوادشون لطفا دیگه دفعه آخرت باشه اینارو میگی چون اینا با اهانت به من هیچ فرقی نداره

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

برای اینکه به نظر منم منطقی نیست خونه ی کسی که تازه باهاش دوستی بریحتی اگه به نظرت قابل اعتماد بیادا ...

عزیزم چرا باید مادرم به این فکر کنه که من جای بدی میرم و از کارم مطمئن نیستم که بلا سرم بیاد

عزیزم چرا باید مادرم به این فکر کنه که من جای بدی میرم و از کارم مطمئن نیستم که بلا سرم بیاد

عزیزم

توی رفت و امد به جاهای عمومی و خونه ی دوستای نزدیک ترت هم منعت میکنه؟

تو لباس پوشیدن محدودت میکنه

توی به خودت رسیدن چطور؟

من به این موردی که شما میگی میگم نگرانی

برای اینکه خودمم به عنوان یه دختر ۲۳ ساله خونه کسی که تازه شناختم نمیرم و هرکسی رو هم خونمون راه نمیدم


پروفایلم خودمم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز