دوست شوهرم لمس کرد بدنمو به شوهرم بگم

من نه شوهر دارم نه کلا اهل رفت و آمد خانوادگی با دوست هستیم که بگی طرفداری خودت رو میکنی

ولی دلیل نمیشه چون شما یه کار رو انجام نمیدی اونکه انجام میده کارش ادا اطوار باشه

فقط قطع رابطه

اگه دهن باز کنی همون شوهرت میگه تنت میخارید کرم از تو بوده یه مامان دهه شصتیم ما اینارو کهنه کردیم هیچی نگو بیرون میرن بهونه بیار خونتم دیگه دعوتش نکن

رو حرفت اصرار کن بگو من زنتم باید برات مهم باشم نه دوستت

الان هم ممکنه اون مرده بفهمه اسی از شوهرش میترسه ادامه بده تهدید کنه و همچین چیزایی و تازه ارتباطشو با شوهر اسی ادامه میدن از این ادم باید دور موند اسی هم بی دلیل نمیتونه قطع ارتباط کنه که

مقصر شوهرتم هست که میره خونه مردم مست میکنه!ازاین بدتر ناموسشم همراه خودش میبره..خودتم مقصری که همراهش میری

شوهرت بی غیرتهاجمی و تفاوتی بین شوهر شما و سیب زمینی نمیبینم

شما برا حفظ آبروی خودتونم که شده دیگه نه برید خونه اون آقا نه دعوتش کنید

اره

بعد بگو خونشون چیزی نخور میترسم ازش یوقت تو مستی بلایی سرم نیاره

اول اینکه گفتن یا نگفتنت ب خیلی چیزا بستگی داره پیش خودت حلاجی کن ببین کار درست چیه ..جواب نده اینارو پیش خودت

اول اینکه چندسال از زندگیتون میگذره چقدر شوهرت با رفیقش صمیمی ه ؟؟ ممکنه ب رفیقش سپرده باشه امتحانت کنه ؟

چون اینو ما نو یکی از آشناهامون دیدیم .. اخرم چون دختره ب شوهره نگفت زنشو طلاق داد چون اونی ک سپرده بود امتحانش کنه رفیق شوهره بود .

دوم اینکه رفت و آمدتو کم کن با این پفیوز مثلا بگو اصلا از نگاهاش خوشم نمیاد معذبم بنظرم آدم هولی ه

جمعی که توش مست میکنن و در این حد عمل زشت انجام میدن جمع خوبی نیست

بابا یه کم جنبه داشته باشین

در حدی بخورین یذره گرم شین

بغد عرق چیه میخورین؟

نمیترسین کور شین؟

عزیز دلم شاید تجربه هکه از این نوع ارتباطات متفاوت باشه

ولی زمونه ما ایجاب میکنه که بدبین باشیم یه ذره

من انقد از این مدل داستانا شنیدم که چشمم ترسیده

تازه خواهرم درگیر این موضوع شده بود

اصلا هیچ نگو ... مست بوده پفیوز نفهمیده چ گوهی خورده.

فقط دور باش ازش

بگو خواب بد دیدم فلان رابطمون باهاش قطع کنیم بهتره